فرصت زندگی

فاصله یعنی آدما نتونن با هم حرف بزنن

phd
phd

در پی فرصتی بودیم تا از فرصت زندگی خودمان با شما سخن بگوییم. همراهان عزیز خوش آمدید.
amateya@yahoo.com


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فرصت زندگی و آدرس lifetime.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

رادوین و دوستان

من و پسرم

آرشیو CD

گالری نقاشی

کاردستی

شعرها

رادوین به روایت تصویر

کتابخانه رادوین

ردیاب ماشین

جلوپنجره اریو

اریو زوتی z300

جلو پنجره ایکس 60

مطالب اخير

عشق

درک خصوصیات سنی

جرات دادن به کودکان

قدرانی

روشی برای آموزش دستشویی رفتن

من بیرون از من

روابط والدین و فرزند

نکات مفید- دارو

حالا نوبت ماست

تنبیه کودکان

از پسرم آموختم

مهمترین وظیفه پدر و مادر برای آینده فرزندش

تاثیر گفتار ورفتار والدین در شخصیت آینده فرزندان

رادوین مادر

فرصت زندگی

نويسندگان

phd

پیوند های روزانه

آموزش جدول ضرب

علوم تجربی برای کودکان

رنگ آمیزی برای کودکان

بازی های علمی

آموزش و سرگرمی کودکان

آشنایی با دستگاههای بدن

آزمایشات ساده علوم

Climbing Knots

ایرج زبردست

الکسا

حمل و ترخیص خرده بار از چین

حمل و ترخیص چین

جلو پنجره اسپرت

الوقلیون

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com

امكانات جانبي

RSS 2.0

ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 35
بازدید کل : 1712
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

 ----------------------------------
My Website . .

عشق

هیچ عشقی از عشق فرزند بالاتر نیست، تازه فهمیدم در تمام طول زندگیم هیچ گاه اینچنین لبریز از عشق و عاطفه و سرمستی نبودم. 

پسرم با وجودش به من هدایایی ارزانی داشته است که هرگز نداشته ام، و آنچنان در جهت شناخت انسان و انسانیت و نیز، وجود خودم مرا هدایت کرده است که برای اولین بار در طول زندگیم، زندگی کردم.

کسانی که از موهبت وجود فرزند برخوردارند و اندکی در این خصوص تامل نمی کنند تا صاحب بزرگترین هدیه دنیا گردند ، چه بسا غافلند از زندگی و زنده بودن.

با پسرم برای اولین بار پس از ادراک کامل هستی و از روی آگاهی کنجکاو شدم، از ته دل خندیدم، دوباره و با دلایل بسیار مهم ، دویدم . و مجددا به حالات کودکی که همانا خواستن از اعماق وجود است بازگشتم. آری این بار برای کودکم که همانا معنای خود واقعیم است تلاش می کنم و می خواهم آنچه خواستنی در دنیاست.و.... 

چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:,

|

درک خصوصیات سنی

 پس از سه روز تحقیقات فراوان برای انتخاب بهترین گزینه برای پسرم که تازه شروع به مهد یا به عبارتی موسسه زبان رفتن کرده است، و نیز چهار ساعت نیم،  ایستادن سر پا، برای چک کردن رفتارهای پسرم از طریق دوربین های داخل دفتر موسسه، و با توجه به صحبت هایی که بین مادرانی چون من می شد، متاسفانه به این نتیجه رسیدم که در بسیاری از موارد افراد از درک واقعی، نوع کاری که انتخاب کرده اند بدورند و اطلاعات مرتبط با آن را یا نداشته، و یا حتی ممکن است با وجود اطلاعات به جهت سهولت در آنجام امور از آن چشم پوشی میکنند . 

آری در جایی که بچه های گروه سنی 3 تا 6 سال را ثبت نام کرده اند متاسفانه، وقتی برخی از آنها در مقابل وضعیت جدید (یعنی پذیرفتن مراجعه به کلاس به صورت روزانه و استمرار در کلاس) مقاومت می کنند. بدون تلاش در برقراری ارتباط کلامی با بچه ها (و البته و صد البته باید بدانیم بچه است و ممکن است واکنش او نسبت به محیط جدید آرام صحبت کردن و یا بلند صحت کردن باشد چرا که هنوز نظام اجتماعی ما بزرگسالان را نمی داند) به مادران آنها در خصوص عدم صحبت کردن کامل گفته شده و توصیه برای قطع مقطعی و مراجعه در زمانهای بعدی شده است .

خواستم در اینجا خصوصیات این گروه سنی را که بنویسم تا مادران گرامی با توجه به آنها، با فرزندان خود بوده و با راهنمایی اینگونه افراد در ادامه مسیر دلسرد نشوند. و بهترین گزینه را برای بچه های گرامیشان انتخاب کنند. چرا که انتخاب درست امروز شما، پی آمد آرامش فرداست.

 


ادامه مطلب

یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:,

|

جرات دادن به کودکان

تا به حال به این فکر کرده اید در روزمرگی زندگی چند درصد الهام بخش جرات و اعتماد به نفس برای فرزندانتان هستید.

آری برخی از رفتارهایی که برحسب عادت و یا بی توجه به روحیات و وظیفه دائمی تربیت فرندانتان، و فقط و فقط من باب وقت گذرانی انجام می دهید چگونه تاثیری بر آینده فرزندان دارد آیا فکر میکنید که چه کار انجام می دهید ؟

راستی چه می کنید و چه توقعی دارید؟

خانم آنت کاست- زان می گوید:

"به فرزند خود جرات دهید . نشان دهید که به نکات مثبت او اطمینان دارید . به خصوص در مورد کودکان کم سن و سال، هیچ روزی بدون ماجرایی تازه نمی گذرد . مرتبا چیزهایی تازه کشف و امتحان میشوند.

این دور فرصت مناسبت برای والدین است که به کودک خود نشان دهند"من به تو اطمینان دارم . من از وجود تو واقعا خوشحال هستم."متاسفانه ما بسیاری از این فرصت ها را از دست می دهیم . اغلب به جای جرات دادن به فرزنداتمان آنان را مایوس می کنیم. "

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

|

قدرانی

 دوستان بابت اظهار لطفی که در نبود ما داشته اید کمال تشکر را داشته و با افتخار به شما میگویم که وجودتان باعث دلگرمی و ادامه مسیر ماست.

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

|

روشی برای آموزش دستشویی رفتن

 باید بگم جایی خوندم که همه والدین تصور می کنند فرزندانشان نابغه هستند و ... حالا با این مقدمه باید بگم یادم نیست پارسال چه موقع و در چند ماهگی بود که اولین بار برای آموزش دستشویی رفتن پسرم اقدام کردم (باید به دستنوشته هایم مراجعه کنم ) ولی هر چه بود بنا به درکی که از توانایی های پسرم داشتم و به اعتبار آن، با روشی غلط  و بدون مطالعه کافی اقدام به این کار کردم و تنها یک بار و یک روز این کار را کردم و بعد به مطالعه پرداختم و متوجه شدم که باید صبر کنم و در نهایت دو هفته پیش موفق شدم و خواستم اینجا بنویسم  تا شاید برای افرادی که چون من فرزند کوچکی دارند کاربردی باشد. آری با توجه به مطالعاتم در خصوص آمادگی جسمانی او مطمئن شدم. و فقط انگیزه لازم داشت. با توجه به کتابهای کودکانه ای که برایش خواندم با خودش رفتم و یک دستشویی مخصوص بچه ها خریدم و مردانه قرار گذاشتیم که دیگه در منزل پوشک نپوشد ،در کنار آن با انتخاب خودش بسته های برچسب ستاره خریدم و قرار شد که هر جیش 1 ستاره و هر پی پی 2 ستاره در تابلو بچسباند و این شد که حالا پسرم چند تا تابلو با طرح های مختلف درست کرده است. 

پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:,

|

 هر فرصتی تا عبد فرصت نیست

دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:,

|

من بیرون از من

 


"کودک انسان در آغاز تولد، مانند مسافری است که با هواپیما در فرودگاه ناشناسی وارد می شود. نه سرزمینی را که بر آن فرود آمده می شناسد، نه زبان مردمش را می داند و نه علامت و نشانه ای آشنا می بیند. هواپیما برابر تونل فرود قرار می گیرد و این تنها مسافر از تونل عبور کرده به سالن فرودگاه می رسد. علاوه بر تمام ابهامات موجود، حتی فضای فرودگاه و سالن فرود را ابر و مِه ابهام که چشم باز مسافر را همتای چشم بسته ناتوان می کند، فرا گرفته است. کودک برای راه بردن به راز این سرزمین ناشناخته، تمام انرژی جسمی و روانی خود را بکار می گیرد و بیشتر از هر زمان دیگر در طول عمر «پیش رو»، یکپارچه توجه می شود که شاید وضعیت خود را بتواند ارزیابی کند. پس از حدود پنج شش ماه بتدریج ابرها و مِه ناشناسی در سالن ورود فروکش می کند و مسافر یک «منِ بیرون از من» را که تنها مستقبل او در این فرودگاه است می بیند. «این منِ بیرون از من » اهمیت فوق العاده ای در زندگی مسافر تازهِ وارد دارد.

این اوست که باید نیازهای مسافر را فراهم کند. نیازهای مادی و جسمی و امنیتی و هم نیازهای رو به افزایش روانی او را. از طرف دیگر، واکنش های این «منِ بیرون از من»، همان اولین آینه ای است که اولین تصویرهای مسافر از «خویشتن» در آن نقش می بندد اگر این آینه یا «منِ بیرون از من»، با لبخند و گل و تابلوی خوش آمد و آغوش باز به استقبال آمده باشد، اولین «سکه ی طلای» پذیرش در قلک خالی «خودپذیری» کودک انداخته می شود. این«منِ بیرون از من» را بگذارید مادر بنامیم یا کسی که نقش مادر را برای کودک ایفا میکند."

جملات بالا را دکتر فرنودی بیان کرده است. خواستم با بیان بخشی از سخنان دکتر فرهیخته ای چون دکتر فرنودی و افزودن چند نکته که به طور قطع بسیاری از مادران با آن ناآشنا نیستند چیزی را مطرح کنم  که تا شاید بسیاری از والدین گرامی نیز چون من به آرامش دلخواه خود برسند. آری نکته اینجاست که وقتی فرزند خود را به میان جمعی می برید ، شاید از اینکه فرزند شما غریبی می کند سر درگم شده و دائم در پی چاره هستید بهتر است خود را به جای آن کودک خردسال بگذارید و ببینید که تعداد آدمهایی که برای شما آشنا هستند؛ آیا برای بار چندم است که در جمع می بیند و شما اسم غریبی را به آن داده اید؟ آیا خود شما با این سن و ادعا، وقتی در جمعی از بزرگان و یا غریبه ها که با شما متفاوت هستند قرار می گیرید چگونه احساس و یا برخوردی خواهید داشت ؟ به طور مثال تصور کنید وارد یک کشور دیگری شده اید که تنها 40 درصد از زبان آدمهای آنجا را می دانید و برای اولین بار با انسانهایی، مواجه هستید که فرهنگ و ..... آن بسیار با آنچه شما پنداشته اید فرق دارد. حال از شما می پرسم آیا رفتار شما تا چه حد خودمانی خواهد بود.  آری گاهی آدمهای دور و بر ما بدون توجه به موقعیت فرزندمان  و از سر لطف، دست به راهنمایی های  می زنند که در برخی مواقع والدین را دچار استرس بی موردی می کند. و تنها کافی است در اینگونه مواقع از خود آنها و یا شاید هم بنا به دلایل اجتماعی، از خودتان  بپرسید که اگر برای بار دوم یا سوم با شخصی روبرو شدید، و با توجه به بزرگسال بودنتان، آیا رفتار کامل و صمیمی خواهید داشت که از کودک انتظاراتی بیش از توان دارید. 

  

 

چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:دکتر نهضت فرنودی,

|

روابط والدین و فرزند

"در روابط میان والدین و فرزندان فقط کافی است معتقد باشیم که روزی خواهد رسید که او نیز چون من، رفتار کند."
پریا هادی
 

 

سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:,

|

نکات مفید- دارو

 یکی از مسائلی که ذهن مادران جوان را به خود مشغول می کند میزان دارویی است که باید به کودک بدهند یعنی مقیاس و تطبیق آن با وسیله ای که دارو را می دهیم . در اینجا نکته کاربردی در این خصوص را بیان می کنیم:

در هنگام دادن دارو به دستور نوشته شده و تفاوت بين قاشق چايخوري و مربا خوري و غذا خوري توجه كنيد. حجم يك قاشق چايخوري معادل يك سي سي،است و حجم یک قاشق مربا خوري معادل 5/2 سي‌سي و حجم یک قاشق غذاخوري معادل 5 سي‌سي است

شنبه 22 مهر 1391برچسب:دارو,

|

حالا نوبت ماست

چرا فکر می کنیم که زمان ما بزرگ سالاری بود و حالا که نوبت ماست، فرزند سالاری شده است ؟

چند وقتی است که در محافل مختلف به صورت های گوناگون شاهد شکایتی بر این مبنا هستیم که زمان ما زندگی چنان بود و چنین بود و حالا در زمان بچه های ما زندگی ها متفاوت گشته و به گونه ای صحبت به میان می آید که گویی به هیچ جنبه مسئله نگاه نمیشود و نحوه زندگی گذشتگان تماما قابل تقدیر بوده و ما ناتوان در اجرای آن قوانین و شاید هم به ناچار به گونه ای دیگر زندگی می کنیم .

اگر خوب بنگریم تغییر زندگی جزء جدایی ناپذیر زندگی است و مثالی بهتر می توان گفت که حتی کوه نیز در فاصله زمانی شامل تغییر می گردد و ثابت نمی ماند، هر چند شاید در حد حرکات سنگ و شن کوچکی باشد. حال آنکه ما بدون توجه به لزوم تعییر، زبان به شکایت برمی داریم . آری هر گونه تغییر در زندگی مستلزم ترک عادات است . ولی باید ببینیم که تغییرات در چه جهت بوده و کدام جنبه آن و به چه دلیل ما را ناراضی کرده است . قطعا تغییر زندگی گذشتگان در جهت اصلاح موارد غلط و حرکت به سمت آرامش و آسایش بوده است، حال آنکه تا چه حد در جهت دستیابی به این دو موهم موفق بوده ایم خود بحثی جداگانه است که در این مطلب کوتاه نمی گنجد. ولی همه ما قطعا با تغییراتی چون استفاده از آب لوله کشی به جای روش قدیمی آن، و یا نزدیکتر از آن استفاده از گاز شهری به جای کپسول های گاز بسیار خشنود و راضی هستیم .

 حال زمانی که سخن از روابط بین انسانهاست به خودمان زحمت بررسی خوب یا بد بودن تغییرات را نمی دهیم و در پی راه تنبلی هستیم آری در گذشته که حتی، زندگی خانوادگی نیز به صورت دیکتاتوری اداره می شد، قطعا شخص دیکتاتور زندگی کم زحمتی داشت، ولی لزوما موفق نبوده و شاید در تنهایی و بدون دریافتن دوستی بین نسل ها، زندگی می کرده است.

کار غلط، غلط است و انجام کار غلط نوبتی نیست، روش دیکتاتور منشانه گذشتگان ما، در شخصیت و اعتماد به نفس و قدرت تصمیم گیری فرزندانشان تاثیری بس ژرف گذارده است، که اگر امکان بررسی آماری وجود داشت متوجه دردهای درمان نشده آن می شدیم.

 همیشه دوره گذر از گذشته به آینده و در واقع لحظه تغییرات بسیار دشوار بوده و خواهد بود اما آنچه مهم است نتیجه و یا روند رو به پیشرفت است . فکر میکنم همه ما اذعان داریم که کودکان امروز ما، بسیار باهوش تر از گذشتکان هستند که این نتیجه همین تغییرات است.

پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:کودکان,تغییرات,امروز,,دشوار,نوبت,تصمیم گیری,محافل,گوناگون,اعتماد,تربیت,دوستی,دیکتاتور,پدر,مادر,ماست,غلط,تقدیر,گذشتگان,ناتوان,محوه,زحمت,,

|

تنبیه کودکان

 

متاسفانه چند وقتی است که در جا جای مختلف می شنوم که ترویج تنبیه کودکان حتی تنبیه بدنی توسط افراد باب شده و عاملی شد که تصمیم به تحقیق گسترده ای در این خصوص بگیرم و در نهایت در قالب یک مقاله در این جا منتشر خواهم ساخت، تا شاید برای برخی راه گشا باشد چرا که من معتقدم اگر بچه های هم نسل کودکم درست تربیت شوند و سالم بزرگ شوند نتیجه آن برای من و فرزندم بسیار نیکو خواهد بود چرا که در نهایت پسرم در میان افرادی سالم زندگی می کند.
فعلا مطلبی  تحت عنوان "هیچ کس مرا دوست ندارد" نوشته علی دلدار در نامه مربی (نشریه موسسه پژوهشی كودكان دنیا)را که بسیار قابل تامل می باشد را عینا در اینجا ملاحظه فرمایید: 
"مادر جوانی به خاطر كار زشتی كه پسرش كرده بود، با تندی از او خواست به بیرون از اتاق برود و چوب دستی با خود بیاورد و خود را برای یك كتك جانانه آماده كند و چون نخستین بار بود كه تنبیه را ضروری یافته بود خود در اندیشه فرو رفت كه چگونه بایستی بزند كه كارگر افتد و پسر درسی از مادر گرفته باشد.
زمان درازی گذشت تا این كه پسر گریان بازگشت و چوب دستی با خود نداشت. با گریه به مادر گفت هرچه گشتم چوبی نیافتم، ولی مگر تو نمی خواستی مرا بزنی، بیا، سنگ برایت آورده ام، با آن هم می توانی مرا بزنی و سنگ هم درد می آورد. مادر با دیدن حال پسر، رفتارش و گریه ای كه سر داده بود خود به گریه افتاد، سنگ را از او گرفت و به دور انداخت، پسر را در آغوش كشید و نوازش كرد.
مطابق تعریف سازمان بهداشت جهانی، هر نوع رفتار غیرطبیعی كه منجر به آزاررساندن به خود و دیگری اعم از جسمی، روانی یا هر دو باشد، خشونت نامیده می شود. از انواع خشونت علیه كودكان می توان به تنبیه بدنی، سخن نگفتن با كودك به منظور تنبیه او، تهدید كودك، آزار جنسی و آزار روحی و روانی نام برد. طبق ماده ۱۹ پیمان نامه حقوق كودك مصوب مجمع عمومی سازمان ملل در ۲۹ آبان ۱۳۶۸، كشورهای عضو این پیمان نامه، باید كلیه اقدامات قانونی، اجرایی، اجتماعی و آموزشی لازم را به عمل آورند تا كودك را در برابر هرگونه خشونت مورد حمایت قرار دهند. همچنین تعریف دیگری از سازمان ملل، كودك را فردی زیر سن ۱۸ سال بیان می كند.
غالب والدین حتی صبورترین آن ها گاهی آرامش خود را از دست می دهند و بر سر كودكان فریاد می كشند. بر اساس مطالعاتی كه سال ۲۰۰۳ در آمریكا انجام شده، ۸۸ درصد از ۹۹۱ خانواده مورد تحقیق بر سر كودكان شان فریاد كشیده و یا به آن ها غر زده بودند. ۹۸ درصد كودكان این خانواده ها در گروه سنی زیر ۷ سال بوده اند.
والدینی كه به طور مرتب بر سر كودكان فریاد می كشند، آن ها را در معرض آزارهای عاطفی قرار می دهند؛ این در حالی است كه آزارهای عاطفی می تواند به اندازه آزارهای جسمی به كودكان آسیب برساند.
مطالعات روان شناسی نشان می دهد میان خشونت و میزان آسیب های روانی رابطه مستقیم وجود دارد كه به شكل واكنش های خشونت بار در جامعه بروز می كند. تحقیقات انجام شده گواه این موضوع است كه برای كاستن جرایم بزهكاری و خشونت در جامعه، باید شیوه های تربیت كودكان به ویژه نقش پدران و مادران را در این باره مطالعه كرد. مطالعات تأیید می كند هرچه رشته دل بستگی اولیه كودك به خانواده بیش تر بوده و فضای زندگی كودكی امن، صمیمی و حمایت كننده تر باشد، میزان اعتماد او به محیط افزایش می یابد و این خود سبب می شود كودك ارتباط مناسبی با محیط خود برقرار كند و دیگر نسبت به آن خشم، وحشت و ترس نداشته باشد. از این روست كه كودكان در بزرگ سالی به سوی خشونت و بزهكاری روی نمی آورند.
كودك باید در فضای امن، آرام، قابل اعتماد و در پس حمایت های والدین، تجارب مثبتی از محیط پیرامون كسب كند.
با نگاه به خانواده هایی كه ناخواسته و نادانسته فرزند خود را مورد خشونت قرار می دهند، پیوسته از خود این پرسش را داریم، آیا می شود روزگاری فرا برسد كه واژه خشونت از فرهنگ انسانی پاك شود؟"
 

شنبه 18 شهريور 1391برچسب:تنبیه کودکان,خانواده,فرزند,اعتماد,حمایت,آرام,حمایت,نوازش,سه سالگی,سال,تهدید,ضروری,پیمان,ماده,آزار,چوب,نسل,تنبیه بدنی,

|

از پسرم آموختم

 

آری اگر به دقت بنگرید حتی از یک نوزاد 1 روزه هم می توانید چیزهایی بیاموزید که شاید هیچ کس نتواند با یک دنیا تجربه و دانش و توانایی چنین آموزشی را برای شما داشته باشند.در این بخش تصمیم دارم  به برخی از این آموزش ها بپردازم.
1.      اولین چیزی که پسرم در دوران نوزادیش به من آموخت شناخت لحظات و اصل لذت بردن و یا غنیمت دانستن زمان است. آری وقتی فزرندم در قیاس با بزرگسالان می توان گفت ، به سرعت رشد می کرد و لباس های او تنها به فاصله چند ماه دیگر اندازه اش نمی شد، به من این پیام را داد که در صورتی که از مواهب زندگی استفاده نکنی شاید دیگر امکان استفاده کردن از آنها را نداشته باشی. آری نگه داری تمامی اشیاء و البسه و اموال و .... در اطراف خودمان به امید اینکه شاید در زمانی بهتر از آنها بهره برداری کنیم کاری بس عبس و بیهوده است و اگر عاقبت اندیشی ای هم در این میان باشد باید سعی در رعایت تعادل داشته باشم.
2.      نکته بعدی را پسرم زمانی که کمی بیشتر رشد کرد، به من آموخت و آن زمانی بود که با او آماده رفتن به پارک بودم و قطعا از این اتفاق بسیار سرخوش بود ولی در حالی که حتی لباس هایش را پوشیده و آماده بود ، در یک لحظه با دیدن اسباب بازی ، مشغول بازی شد، و این پیام را می داد که باید در روز و زمان حال زندگی کرد نه در گذشته و آینده.
آری انسانها کلی تلاش می کنند تا در زمان کودکی اندکی به آینده و گذشته توجه کنند و این در حالی است که با گذر عمر و غرق شدن در یکی از این موارد یعنی گذشته و یا آینده، به ناچار و با توجه به توصیه های دکترهای روانشاس متوجه می شوند که باید در روز زندگی کرد و به گذشته و آینده کمتر توجه داشت.
3.      مورد بعدی توجه عمیق و مطلق به فراگیری موارد گوناگون در زندگی است که هرگز حتی یک لحظه از یادگیری غاقل نمی شود.
4.      نکته دیگر، عدم اطمینان قبل از شناخت کامل به انسانهای دور و برش است، آری بچه ها با روانشانسی که به صورت خدادادی و در اثر توجه و تعمق در رفتارهای اطرافیان میکنند معمولا به سمت انسانهای خوب گرایش داشته و از مابقی گریزان هستند.
فرزندم به من آموخت که در گفتار و رفتار اطرافیانم بسیار دقت کنم و تا متوجه واقعی بودن برخی از مواردی که آدمهای اطرافمان غالبا در تعریف از خود و یا تعارفات روزمره، و یا شاید با اهدافی نه چندان خوب عنوان می کنند، نشوم هرگز با اطمینان شیفته اینگونه آدمها نگردم.
5.      پسرم به من آموخت که در ساختن لذتی هست که هرگز در خراب کردن و یا سازگاری با محیط روزمره و یکنواخت نخواهد بود. این نکته را زمانی از پسرم آموختم که شروع به ساختن کاردستی کردیم .
6.      زمانی که پسرم برای بدست آوردن چیزی که مورد علاقه اش بود با تمام وجود فریاد می زد، به من آموخت که برای بدست آوردن علاقمندی ها باید از دل و جان گذشت. و وجودش بزرگترین علاقمندی من در زندگی خواهد بود.
7.      زمانی که در اثر غفلت و یا تصور اینکه پسرم دیگر خوراکی داخل ظرف را نمی خورد ظرف را برداشتم و پسرم انتظارش را از توجه من به نیازهایش با رفتار خود برایم مطرح ساخت، فهمیدم که برخی اوقات باید از اطرافیان انتظار بازخورد کارهای صادقانه خود را داشته باشم، چرا که در غیر این صورت ضربه سختی در زندگی می خورم و اعتماد به نفس خود را از دست می دهم.  
8.  اکنون پسرم 2 ساله است و تا در هنگام شب حداقل  2 عدد کتاب برایش نخوانم و در برخی موارد حتی همان 2 عدد را بارها تکرار نکنم شب به سمت خوابیدن گرایش پیدا نمی کند و این امر به من می آموزد که بدون مطالعه و اطمینان از فراگیری نکته ای جدید سر بر بالین ننهم آری اصل اول زندگی موفق و رضایت مندی  پویا بودن است. 
9. ......
 
این مطلب ادامه دارد و با گذشت زمان آموخته هایم را می نویسم.

دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:آموختم,شب,اعتماد,کتاب,فهمیدم,خراب,سازگار,اطراف,نوزاد,موفق,بزرگ,فریاد, تعارفات,شیفته,پسر,والدین,فرصت,زندگی,سن,باهوش,بچه,خوب,بد,رفتار,آگاهی,موجود,دوست,کار,انسانهاهردو,جوان,آینده,فرصت,زندگی,نفس,مادر,پدر,,

|

مهمترین وظیفه پدر و مادر برای آینده فرزندش

 

به اعتقاد من مهترین وظیفه یک پدر و مادر همانا درک و دریافت و جستجوی فرصت های فرزندشان برای ساختن آینده ای رضایت بخش و موفق است نه برای برنده شدن در آینده.
متاسفنانه دیدگاه برنده شدن در امور باعث شده تعریف واژه برنده جایگزین واژه موفقیت گردد، در حالی که موفقیت یعنی در عینی که شخص احساس پیروزی در امری را دارد، در وجود خود و با تعریف عرف اجتماعی، نشانه های شادمانی و موفقیت را داشته باشد در واقع بارم نمرات، در زندگی نمی تواند ملاک سنجش باشد . و این اشتباه در تعریف همین دو واژه باعث شده که این احساس و تفکر تا حدی در برخی از آدمها رخنه کند که حتی در سنین 60 تا 70 سالگی نیز فقط در پی برنده شدن هستند و دراین راه از آینده فرزندش نیز می گذرد و یا حتی از زحمات فرزندش بهره برداری نامعقول می کند تا به همه نشان دهد که من برنده هستم، حال آنکه کسی برنده است که نسل بعدی که از خود به جای می گذارد و به قولی ثمره و نتیجه واقعی زندگی یک انسان است را موفق ببیند و یا با تعاریف بتنی اجتماع، او را موفق بخوانند و احساس شادمانی و موفقیت در زندگی او لمس گردد نه اینکه فرزند خود را از خود براند چرا که دائم در پی این بوده که در مسابقه زندگی تنها خودش برنده میدان باشد نه نسلی که از خود به جای می گذارد.
حال می پردازیم به تعریف دریافت فرصت ها :
وقتی بچه ها پا به عرصه زندگی می گذارند شاید بتوان گفت از نظر قابلیت های استعدادی و هوشی در یک سطح قرار دارند ولی دارای خلق و خویی متفاوت هستند که احتمالا در بخش خلق خو نیز اگر بررسی های دقیق انجام گردد بتوان گفت که حتی این بخش نیز متاثر از عوامل مختلفی است از جمله آرامش مادر در زمان بارداری و ...
اما در زمینه استعداد بچه ها وظیفه یک پدر و مادر به معنای واقعی کلمه این است که با فراهم سازی بستر های گوناگون سعی در رشد و نمو هر آنچه که در کودک خود می یابد باشد و البته در این بین نقش تشویق و یا هدایت والدین در جهت دست یابی به بهترین آنها، شاید بتوان گفت چون معامله ای پایاپای است که هر آنچه را که کاشتی در آینده رشد و نمو آن را خواهی دید.
کودک انسانی در فاصله 0 تا 7 سالگی رشد خود، تمامی خصوصیات و ریشه های موفقیت را پایه ریزی خواهد کرد که در صورت کوتاهی و یا نادیده گرفتن این دوران طلایی چه بسا تغییر برخی از خصوصیات شخصیتی تا آخر عمر نیز میسر نگردد. حال آنکه برخی از والدینی که دچار تنبلی فکری بوده و یا شاید فرار از قبول مسئولیت خود به عنوان شخصی که موظف به انجام کلیه امور مربوط به فرزندش بوده است، به محض دیدن مسئله ای نا خوش آیند از فرزندش آن را مستقیما به اجتماع یا افراد دیگر یا حتی عدم توانایی و استعداد فرزندش نسبت می دهد و این در حالی است که اگر پدر و مادر فقط و فقط به موقع و درست و از روی آگاهی نه از روی اعتقاداتی که غالبا برای فرار از مسئولیت خود و حمایت از بخش خودخواهی فردی شکل می گیرد، به فرزندشان توجه داشتند چه بسا موفق ترین فرد روی زمین بود.

دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:آینده,پدر,مادر,وظیفه,دریافت,شادمان,انسان,موفق,گوناگون,امور,قابلیت,برنده,استعداد,بارداری,شاید,قابلیت,فرزند,پسر,فرصت زندگی,فرزند,باهوش,بچه,خوب,بد,رفتار,شخصیت,

|

تاثیر گفتار ورفتار والدین در شخصیت آینده فرزندان

 کاشکی آدما قبل از اینکه رفتاری را در خصوص فرزندشان انجام دهند اول به تاثیر آن رفتار در آینده بچه فکر می کردند:

بارها و بارها صحنه های بسیاری دیده ام که دائم از خودم می پرسم چطور این آدما که اسم خودشان را پدر و مادر می گذارند، هرگز به این که تاثیرشان در شخصیت و آینده بچه به چه صورت است فکر نمی کنند. آری اگر شما هم  دقت کنید می بینید.
بیاید بعد از این ذره بینی به دست بگیرید و انسانها را از بزرگ و کوچک بررسی کنید خواهید دید که صفاتی چون ترسو، ناتوان، بی مسئولیت،بی عرضه، تنبل، افسرده، خودخواه، بدبین و مردم گریز،و.... تمامی شاید حتی ریشه در یک جمله از طرف والدین داشته باشد که به راحتی می گوییم و بدون فکر کردن به عواقب آن به سراغ کار خودمان می رویم. دکتر هولاکویی در سخنرانی های خود توضیح می دهد که بچه ها تا سن 3 سالگی، خود را موجوداتی ناتوان و متاسفانه غیر دوست داشتنی می بینند و با انرژیی که والدین به آنها می دهند این معزل برطرف می گردد و اگر والدین عوض ملاحظه این موضوع، دائم به فرزندشان مارک "بچه بد" هم بزنند چه بسا این تصور انسان بد تا ابد با او بماند و به توصیه ایشان پدر و مادر کودک فقط و فقط در صورتی که در تنگنای شدید قرار گرفتند می توانند از واژه "کار بد " استفاده کنیم.
حال آنکه بسیاری از افراد اجازه حرف زدن، تخلیه هیجانات، یا لذت کامل از بازی کودکانه، را به بهانه های مختلف از قبیل تربیت اجتماعی و یا ملاحظات حضور کودک در جمع بزرگسالان، و یا با اصطلاح خودفریبانه ای نگرانی از آینده کودک در عدم آموزش برخی موارد سلیقه ای که مختص زمان خاص است به کودکانشان نمی دهند، و حتی بازخوردی به تفکر یا نوع رفتار خود و بررسی تاثیرات آن ندارند، و تازه وقتی کودک به سنین جوانی رسید و رفتاری را مطابق الگوی ایدآل، ولی بی زحمت خود نیافتند، آن را  متاثر از عصر حاضر و یا اجتماع دوستان و ... می دانند. باید گفت که تمامی این عوامل بی تاثیر نیستند ولی اولین اجتماعی که کودک در آن قرار می گیرد همانا اجتماع خانواده اوست و قبل از هر چیز اولین دوستان بچه ها پدر و مادرشان هستند که قطعا تاثیر آن از بقیه موارد بسیار بیشتر خواهد بود، به گونه ای که این تاثیر تبدیل به شخصیت دائمی کودک خواهد شد.

حال به شما توصیه می کنم در شخصیت خود کنکاش کنید تا تاثیرات سخنان والدینتان را در وجود خود پیدا کنید و بنگرید که حتی در صورت آگاهی، در سنن بالا، جبران بی فکری والدین بسیار دشوار خواهد بود.

یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:جبران,بچه بد, بچه خوب,مارک,سخنان,دشوار,بی عرضه,بدبین,تاثیر,دوست داشتنی,,

|

رادوین مادر

بدیهی است هر گونه کپی برداری از مطالب وبلاگ تنها با ذکر منبع مجاز است.

 

چهار شنبه 18 مرداد 1398برچسب:فرصت,زندگی,سن,باهوش,بچه,خوب,بد,رفتار,والدین,شخصیت,,

|

فرصت زندگی

لحظه تولدش را هرگز فراموش نخواهم کرد و هر بار که به ذهنم می آید گویی همان لذت اولیه است و هیچ از ارزش و حس آن کم نشده، من فکر نمی کنم هرگز شیرینی آن لحظه، و با همان کیفیت ابتدایی، بتواند روزی خاطره گردد و به آن، عنوان خاطره تولد پسرم رادوین را بگویم.

بعد از سالهای بسیاری که تلاش می کردم محیط زندگی امن و همراه با آرامش را برایش فراهم سازم و نیز پس از سالها در آرزوی دیدن عکس او  از بتن تاریکی های زندگیم به آرزوی دیرینم رسیدم. شاید همه پدر و مادرها ادعا کنن که حسی برابر با من دارند. نمی دانم ! ولی در این مقطع از زندگیم تصمیم دارم کل زندگیم را وقف او کنم و البته به معنای واقعی و بی توقع چرا که به اعتقاد من همین لذت وجودش برای من پاداش است و این سخنان که چون پدر و مادری تو را بزرگ کردن و هزینه زندگی ات را دادن وظیفه احترام داری، چیزی جز نگرش مادی به تمامی مقدسات انسانی نیست. احترام چیزی است که کلیه انسانها از بزرگ و کوچک باید سعی در بدست آوردن آن داشته باشند و با قوانین از پیش تعیین شده هرگز احترام واقعی وجود نخواهد داشت. متاسفانه بارها و بارها در میان این انسانها دیده ام و شنیده ام که تنها به خاطر یک لقب یا نام خواهان احترام بی قید و شرط هستند و بهشت و بجهنم را ردیف می کنن تا تو را مجاب کنن که یک طرفه و بی هیچ منطقی احترامشان را نگه داری، و این در حالی است که این بزرگسالان ، و پدران و مادران حتی به اندازه پایبندی به یکی از اصول اولیه روابط انسانی که همانا راست گویی است قدمی در کسب احترام بر نداشته باشند.  

 


ادامه مطلب

چهار شنبه 18 مرداد 1398برچسب:پسر,پسرم,والدین,فرصت,زندگی,فرصت زندگی,کودک,فرزند,رادوین,سن,باهوش,بچه,خوب,بد,رفتار,شخصیت,دانش,آگاهی,موجود,دوست,کار,انسانها,والدین,هردو,جوان,آینده,فرصت,زندگی,نفس,مادر,پدر,,

|